loading...
| وبگاه بزرگ سرایان شیمی |
علی اکبر حسن پور بازدید : 193 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (1)

 

برای کرد کودکان نازنین پیرانشهری

نمی دانم برگ ریزان و برف ریزان های آذربایجان را تجربه کرده اید یا نه

...

ساعت 7 صبح، چهره خواب آلود کودکانه، سختی ترک لحاف های پشمی گرم، صبحانه نیم و نصفه خورده یا نخورده و کوله ای از مشق های نوشته شده یا نشده و بعد ترک خانه

گام به گام، هوای سرد، خاطره گرمی خانه را می ربود

سنگ فراش ها را می شمردم

تیرهای چراغ برق

چهار راه ها

و در رویای زمانی که بزرگ خواهم شد می غلتیدم تا یخ زدگی گونه هایم فراموش شود

نصف مسیر مدرسه را که پیش می رفتم، دیگر شمارش سنگ فرش ها و تیر ها و غلتیدن در رویاها توان تحمل سرما را نمی داد ..

و شروع به رویا پردازی در مورد بخاری مدرسه می کردم

و دیدن بچه ها و گرم شدن در کنار بخاری

و نیمه راه نیز، اینچنین با سرما در جنگ بودم

و هر روز اینچنین یک گام به بزرگ شدن نزدیک می شدم ...



می گویم آخر آن کرد کودکان نازنین پیرانشهری

مگر چیزی می خواستند جز گرمی آتشی که سرما از تن شان بیرون بیاورد

و گوش های سرخ و گون های یخ زده شان را نرم نرمک گرمایی دهد

تا بتوانند پشت میزهای زمخت و پنجرهای بی رنگ مدرسه های دیوار فروریخته شان آینده شان را نقاشی کنند

و اکنون نمی دانم من

آنان شان که زنده اند چگونه با صورت های چروکیده و سوخته می خواهند در مسیر مدرسه در رویاهای خود بغلتند

و آنان که مرده اند به کدامین گناه ؟

برگرفته از داستانک (حمید)

 


علی اکبر حسن پور بازدید : 105 شنبه 04 آذر 1391 نظرات (1)

چند مطلب حکیمانه

۱-کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق ميل خويش عوض می کند

۲-خوشبختی به کسانی روی می آورد که برای خوشبخت کردن دیگران می کوشند.

۳-پيروزی آن نيست که هرگز زمين نخوری، آنستکه بعداز هر زمين خوردنی برخيزی.

۴-اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را بدست می آورید

 که تا بحال کسب کرده اید.

۵-هرگز نمی توانید در حالیکه دستهایتان را در جیب خود فرو برده اید

 از نردبان موفقیت بالا بروید

۶-نگو وقت نداری تو دقیقا همان تعداد ساعت در روز را در اختیار داری که

 پاستور، میکل آنژ،مادرترزا،هلن کلر،لئوناردوداوینچی،توماس جفرسون وآلبرت اینشتن

 و.... در اختیار داشتند.

علی اکبر حسن پور بازدید : 94 شنبه 04 آذر 1391 نظرات (0)

چند جمله در باب شیمیمتفکر

 اکسیژن رفیق نابابی است . همنشینی با او سر انجامی جز خاکستر و دود شدن در هوا ندارد
اتم ها زندگی مشترک خود را با چه شور و حرارتی آغاز می کنند!! 


بر خلاف تصور ما برای رسیدن به کمال همیشه لازم نیست چیزی بدست بیاوریم گاهی باید از چیزی گذشت. سدیم تا از الکترونش نگذرد آرایش الکترونی لایه ظرفیتش کامل نمی شود! !

علی اکبر حسن پور بازدید : 106 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (2)

گفتاری از معلم بزرگ دکتر علی شریعتی در باب عاشورا

 

اكنون شهيدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخي آن‌ را داشتند كه ـ وقتي نمي‌توانستند زنده بمانند ـ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بي‌شرمان مانديم؛

صدها سال است كه مانده‌ايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين(ع) و زينب(س) ـ مظاهر حيات و عزت ـ مي‌گرييم، و اين يك ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.

يك حاكم است بر همه تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت مي‌كند، يك جلاد است كه شهيد مي‌كند و در طول تاريخ، فرزندان بسياري قرباني اين جلاد شده‌اند، و زنان بسياري در زير تازيانه‌هاي اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شده‌اند، و به قيمت خونهاي بسيار، آخور آباد كرده‌اند و گرسنگي‌ها و بردگي‌ها و قتل عام‌هاي بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همه زمانها و همه نسلها.

و اكنون حسين (ع) با همه هستي‌اش آمده است تا در محكمه تاريخ، در كنار فرات بدهد:

شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاريخ.
شهادت بدهد به نفع محكومان اين جلاد حاكم بر تاريخ.
شهادت بدهد كه چگونه اين جلاد ضحاك، مغز جوانان را در طول تاريخ مي‌خورده است.با علي اكبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام جنايت‌ و در نظامهاي جنايت چگونه قهرمانان مي‌مردند. با خودش شهادت بدهد!
و حسين (ع) با همه هستي‌اش آمده است تا در محكمه جنايت تاريخ به‌ سود كساني كه هرگز شهادتي به سودشان نبوده است و خاموش و بي دفاع مي‌مردند، شهادت بدهد. اكنون محكمه پايان يافته است و شهادت حسين (ع) و همه عزيزانش و همه هستي‌اش با بهترين امكاني كه در اختيار جز خدا هست، رسالت عظيم الهي‌اش را انجام داده است.
در اين تشيعي كه، اكنون به اين شكل كه مي‌بينيم درآمده است و هر كس بخواهد از آن تشيع راستين جوشان بيدار كننده، سخن بگويد، پيش از دشمن، به دست دوست قربانيش مي‌كنند، درسهاي بزرگ و پيامهاي بزرگ، و غنيمت‌هاي بسيار و ارزش‌هاي بزرگ و خدايي و سرمايه‌هاي عزيز و روح‌هاي حيات بخش به جامعه و ملت و نژاد و تاريخ نهفته است. يكي از بهترين و حيات‌بخش‌ترين سرمايه‌هايي كه در تاريخ تشيع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتي كه، به‌گفته جلال ، سنت شهادت را فراموش كرده‌ايم، و به مقبره‌داري شهيدان پرداخته‌ايم، مرگ سياه را ناچار گردن نهاده‌ايم.
هر انقلابي دو چهره دارد: چهره اول: ‌خون، چهره دوم: پيام. و شهيد يعني حاضر، كساني كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتي كه دارد مي‌ميرد و به عنوان تنها سلاح براي جهاد در راه ارزشهاي بزرگي كه دارد مسخ مي‌شود انتخاب مي‌كنند، شهيدند حي و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصري و قرني و هر زمان و زميني.

و آنها كه تن به هر ذلتي مي‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌هاي خاموش و پليد تاريخند.
شهيد انساني است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز مي‌شود و اگر دشمنش را نمي‌كشد، رسوا مي‌كند.

و شهيد قلب تاريخ است، هم‌چنان‌كه قلب به رگهاي خشك اندام، خون، حيات و زندگي مي‌دهد.

جامعه‌اي كه رو به مردن مي‌رود،

جامعه‌اي كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست داده‌اند

و جامعه‌اي كه به مرگ تدريجي گرفتار است،

جامعه‌اي كه تسليم را تمكين كرده است،

جامعه‌اي كه احساس مسؤوليت را از ياد برده است،

و جامعه‌اي كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است،

و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است،

شهيد همچون قلبي، به اندام‌هاي خشك مرده بي‌رمق اين جامعه، خون خويش را مي‌رساند

و بزرگ‌ترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل،‌ ايمان جديد به خويشتن را مي‌بخشد.

شهيد حاضر است و هميشه جاويد.

آري، هر انقلابي دو چهره دارد؛ خون و پيام! رسالت نخستين را حسين(ع) و يارانش امروز گزاردند، رسالت خون را، رسالت دوم، رسالت پيام است:

پيام شهادت را به گوش دنيا رساندن است.

زبان گوياي خونهاي جوشان و تن‌هاي خاموش، در ميان مردگان متحرك بودن است. رسالت پيام از امروز عصر آغاز مي‌شود. اين رسالت بر دوش‌هاي ظريف يك زن، «زينب» ! ـ زني كه مردانگي در ركاب او جوانمردي آموخته است! ـ و رسالت زينب دشوارتر و سنگين‌تر از رسالت برادرش.

اي همه!

اي هركه با اين خاندان پيوند و پيمان داري!

و اي هركس كه به پيام محمد مؤمني، خود بينديش، انتخاب كن!

در هر عصري و در هر نسلي و در هر سرزميني كه آمده‌اي، پيام شهيدان كربلا را بشنو، بشنو كه گفته‌اند: كساني مي‌توانند خوب زندگي كنند كه مي‌توانند خوب بميرند.

بگو اي همه كساني كه به پيام توحيد، به پيام قرآن، و به راه علي  و خاندان او معتقديد، خاندان ما پيامشان به شما،

اي همه كساني كه پس از ما مي‌آييد، اين است كه اين خانداني است كه هم هنر خوب مردن را، زيرا هركس آن‌چنان مي‌ميرد كه زندگي مي‌كند. و پيام اوست به همه بشريت كه اگر دين داريد، «دين» و اگر نداريد «حريت» ـ آزادگي بشر ـ مسؤوليتي بر دوش شما نهاده است كه به عنوان يك انسان ديندار، يا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهيد حق و باطلي كه در عصر خود درگير است، باشيد .
و شهيد، يعني به همه اين معاني.

هركسي اگر مسؤوليت پذيرفتن حق را انتخاب كرده است ،بايد بداند كه در نبرد هميشه تاريخ و هميشه زمان و همه جاي زمين ـ كه همه صحنه‌ها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ؛ بايد انتخاب كنند: يا خون را، يا پيام را، يا حسين بودن يا زينب بودن را، يا آن‌چنان مردن را، يا اين‌چنين ماندن را.
آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند، و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدي‌اند!
_________

 علی شریعتی ، برگرفته از کتاب شهادت ،مجموعه آثار ۱۹

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 45
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 31
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 31
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 84
  • بازدید سال : 422
  • بازدید کلی : 32,361